نحوهی قیمتگذاری در بازار رقابتی امروز
تمامی سازمانها و شرکتها، برای کالاها و خدمات عرضه شدهی خود، قیمتی تعیین میکنند. بسیاری از کارآفرینان و مدیران عامل، بدون آگاهی از پیچیدگی این کار و با اتخاذ شیوههای قیمتگذاری اتفاقی، شرکت خود را در معرض تهدید قرار میدهند؛ بنابراین، یکی از مهمترین عوامل مؤثر بر سرنوشت سازمانها، تصمیمگیری در مورد سیاستهای قیمتگذاری است.
از آنجا که قیمتگذاری، یکی از تصمیمات استراتژیک سازمان محسوب میشود، حیطهی گستردهای دارد و از این طریق، سازمانها اهداف خاصی را پیگیری میکنند. در یک نگاه، اهداف قیمتگذاری را میتوان به دو دستهی کمی و کیفی تقسیم کرد. اهداف کمی موضوعاتی از قبیل میزان سود، فروش، سهم بازار و میزان پوشش هزینهها را شامل میشود که به راحتی قابل اندازهگیری هستند؛ در مقابل، اهداف کیفی، بیشتر در ارتباط با مشتریان، رقبا، توزیع کنندگان، بقای سازمان و دستیابی به اهداف و مسئولیتهای اجتماعی است و به سادگی قابل اندازه گیری نیستند. با توجه به افق زمانی هم، اهداف قیمتگذاری را میتوان به دو دستهی بلندمدت و کوتاهمدت تقسیم کرد؛ اما باید به این نکته توجه داشت که تأکید بیش از حد بر دستیابی به اهداف کوتاهمدت، در بسیاری از موارد، اهداف بلندمدت را دچار خطر میکند. تقسیمبندی اشاره شده، تا حدودی میزان پیچیدگی این تصمیم را مشخص میکند؛ چرا که سازمانها درتصمیمات مربوط به قیمتگذاری، در یک زمان چندین هدف را دنبال میکنند که در برخی موارد، تضاد این اهداف با هم، پیچیدگی بیشتر این تصمیمگیری را به دنبال دارد.
برخی از این اهداف
- افزایش میزان سود
- افزایش میزان فروش
- افزایش سهم بازار
- افزایش میزان بازگشت سرمایه
- ایجاد تمایز در قیمت
- حفظ بقای سازمان در بلندمدت
- ارضا نیازمندیهای توزیع کنندگان
- ایجاد ثبات قیمت در بازار
- ایجاد روند فروش پایدار
- حفظ مشتریان فعلی
- تعیین قیمتهای منصفانه برای مشتریان